ديشب شيشه ي آبي اتاقم شكست،اما كسي نفهميد.ديشب آينه كوچك نگاهم شكست اما كسي نفهميد. ديشب فنجان نازك قلبم شكست اما باز هم كسي نفهميد.
ديشب:اگر برف باريده بود،شيشه ي اتاقم نمي شكست.اگر باران باريده بود،غم از آينه ي نگاهم پاك شده بود. و اگر ستارگان در آسمان بودند،فنجان قلبم،پر از ستاره مي شد.
همه مي گويند عشق رنگين است*باران بهاري زيباست*هندوانه هم شيرين است
راست مي گويند،آري!همه ي اين ها راست است اما:
نمي نگرند به ديوانگي عشق *به ويرانگري باران *به تلخي هندوانه خراب